«خاطرات یک آدمکش» داستان مردی ست که سال ها آدم کشته است و حالا که خودش را در دوران بازنشستگی می بیند، باز هم همه چیز دست به دست هم داده تا او به پیشه ی آدمکشی بازگردد. مردی که فکر می کند دچار فراموشی شده و نه آخرین قتلش و نه حتی سگش را به یاد نمی آورد. احساس می کند همه چیزش ازجمله عقلش را ازدست داده است. در این میان اما یک شوک، یک واقعه، او را به وضعیتی دیگر می برد و او در تردید بازگشت به کار همیشگی اش یعنی آدمکشی فرومی برد. مردی که می داند دخترش عاشق کسی شده که یک قاتل زنجیره ایست چه کار باید بکند؟ چه کاری از دستش برمی آید؟
دیدگاه خود را بنویسید